آخرین جمله را هم به امام ومقتدای خودمان حضرت ولی عصر(عج)عرض میکنم:
ای سیدومولای ما,پیش خدای خودگواهی بده که درراه خداتاآخرین نفس ایستاده ایم وبزرگترین آرزو وافتخاربنده این است که دراین راه
پرافتخاروپرفیض وپربهجت جان خودراتقدیم کنم.امام خامنه ای...
اگرحدس زدیداین جمله جگرسوز مربوط به چه سالی وپس ازکدام اتفاقه؟!
خیلی جرات میخواددرجامعه ای زندگی کنیم که وظیفه سربازیمون روبه نحو احسنت انجام ندیم وتازه طلبکارهم باشیم.خداتمام گمراهان رابه راه راست هدایت
کند...البته!!انشاءالله.
مادرمقام معظم رهبری که بانویی خوش اخلاق,مهربان ودرعین حال شجاع بودند,درزمان ریاست جمهوری فرزندشان گاهی بابعضی مقامات استانی وکشوری تماس
میگرفتندوازوضعیت موجودابرازنگرانی وبه نحوه عملکردبعضی ازمسئولین اعتراض میکردند ومیگفتند:چرابه گرفتاریهای مردم رسیدگی نمی کنید؟!این بانوی
بزرگواربعدازرحلت پدرمقام معظم رهبری تنهابودند,وحتی مستخدم نداشتند.دراواخرعمرشان بااینکه مریض بودند,هیچ گونه امتیازی بردیگران نداشتند.
(حاج سیدحسین میردامادی-دایی مقام معظم رهبری)
موقعی که درایرانشهردرمحضرآیت الله خامنه ای درتبعیدبودم,روزی عده ای ازعلمابرای ملاقات ایشان آمده بودند,وقت نمازهمه برای اقامه نمازجماعت به امامت معظم له
آمده شدند.همینطورکه نمازجماعت برپابود,ناگهان بزغاله ای وارداتاق شد وشروع کردبه این طرف وآن طرف پریدن ودرآخر,سجاده یکی ازنمازگزاران ر ابرداشت وباخودبرد.
چندنفرازنمازگزاران به کلی آرامششان بهم خورد وخندیدندکه یکی ازآنهامن بودم وازخنده مادیگران نیزبه غیرحضرت آقا خندیدند.ولی آقانمازشان رابدون هیچ حرکت اضافی
به پایان رساندند.بعدازنمازازآقاپرسیدم که شماچطورتوانستیدنمازتان رادامه دهید؟آقافرمودند:درموردچی؟!عرض کردم:به خاطربزغاله ای که وارداتاق شده بود.آقافرمودند:
ذره ای ازاین جریان رامتوجه نشدم. (حجت الاسلام راشدیزدی)
دریکی ازسفرهای مقام معظم رهبری به قم,معظم له به منزل آیت الله بهاءالدینی تشریف بردندوباایشان دیدارکردند.روزبعدبنده به اتفاق یکی ازدوستان به محضرعارف پاک
رسیدیم وازایشان پرسیدیم:آیادیروزمقام معظم رهبری به اینجاآمده بودند؟آقادرپاسخ فرمودند:بله چنددقیقه خورشیداینجاتابیدورفت.اوچون خورشیددارای خیروبرکت است.
(حجت الاسلام حسین حیدری کاشانی)